تاریخ انتشار: 1397 شهریور
گفتاری درباره مفهوم تغییر یا دگرگونی
جهان و اجزای ریز و درشتش از ابتدای حیات تاکنون همواره در تغییر و دگرگونی است و ادامه این حیات هم همیشه با تغییر همراه خواهد بود. تغییر در ادبیات به معنای از حالی به حال دیگر رفتن یا چیزی را به شکل و حالت دیگری درآوردن است. تغییر به عنوان اتفاقی طبیعی در تمام پدیده های جهان جریان دارد و این تنها به طیف خاصی از اجزای جهان محدود نیست. انواع دگرگونی های طبیعی پیش از پیدایش بشر هم وجود داشته است. اما اگر تغییر وجود نداشت چه؟! درست است! در هر لحظه از زمان، انتقال به زمان و شرایط بعدی ممکن نبود.
تغییر در اجزاء یک پدیده، لازمه تغییر در کل پدیده است. انسان در تاریخ تکاملی خودش، همه چیز را با تغییر به سرانجام رسانده است. پیدایش بسیاری از چیزهایی که امروز برای ما روزمره هستند، در اثر دگرگونی نگرش انسان در طول زمان ایجاد شده است. مثلا همین لباسی که حالا بر تن دارید یک روز برای بشر اولیه هیچ مفهومی نداشته است. تغییراتی که به مرور زمان ایجاد می شوند می تواند خوشایند و یا نا خوشایند باشند. تغییرات هدفمند که ما به آن «تحول» هم می گوییم به معنی تغییراتی است که با اراده افراد و با مقصود خاصی انجام می گیرد. به معنی دیگر تحول نوع خوشایند و مثبت تغییر است.
انسان و دگرگونی
تغییر و تحول در انسان ها دو جنبه دارد. در نگاه اول وجه ظاهری انسان،که در گذر زمان دچار تغییر مداوم است. دوم تغییر در وجه باطنی است که تغییر در افکار، روحیات، دیدگاه ها و شخصیت یک انسان است. با این حال چون هیچ فعل و انفعالی در جهان خود به خودی صورت نمی گیرد و همیشه عواملی در این میان واسط هستند، دگرگونی هم از این قاعده مستثنی نبوده است. این یعنی عوامل به دو صورت درونی و بیرونی منجر به تغییر می شوند. عوامل درونی به صورت تغییرات فیزیولوژیک که منجر به احساس نیاز در انسان می شود و به صورت خواست انسان در می آید و عوامل بیرونی که محیط و اثرات آن را شامل می شود. هنگامى كه سخن از تغيير و ثبات پيش مى آيد مسئله اساسى، توانايى براى تغيير در پايه هاى مهم زندگى یک فرد است. در واقع بررسى پرسشی مانند: ساختار اساسى یک انسان که در طول زمان شكل گرفته، چه قدر قابل تغيير است؟! بنابراین انسان برای تغییر نیازمند جدا شدن از آن و گذشته خود و پیوستن و رسیدن به آن دیگر و آینده است.