تاریخ انتشار: 1398 بهمن
کمتر باش، خوب باش!!
یکی از آسیب های فردی ما، توهم است. توهم داریم که همه چیز را می دانیم، توهم داریم که مدرن شده ایم، سراسر وجودمان را مردسالاری گرفته و در درونمان ریشه کرده است. برخی از ما سعی کرده ایم آن خشونت ها و تبعیض ها را از ذهنمان دور کنیم یا در زیرزمین افکارمان دفن کنیم اما همچنان بوی تعفن آن لاشه ی پوسیده و کهنه، قربانی می گیرد.
در نظام اجتماعی و فرهنگی مردسالار از زنان همیشه توقع می رود که "کمتر" باشند. یعنی به زنان دائما این پیام داده می شود که خودشان را کوچک کنند تا در قالب هایی که مردسالاری برای زن بودن و زنانگی تعریف کرده جا بشوند. پیام هایی از قبیل: "مدرک میخوای بگیری که چیکار؟ آخرش که باید شوهر کنی". در همین جمله این پیام وجود دارد که به عنوان یک زن تو باید هدف و آرزوهات محدود باشند. اگر ازدواج کنی باید خودت را "کمتر" از آنچه کنی که میخواهی تا زندگیت پیش برود و تو را به عنوان یک زن زندگی بپذیرند. در این تفکر، زنان باید دائما نشان دهند که کمتر هستند که نیاز به سرپرست و مدیر دارند و ضعیف تر هستند تا مرد فکر نکند که کمتر است و ضعیفتر است و ... .از سوی دیگر به مردان هم دائما این پیام داده می شود که اگر از زنی در چیزی کمتر باشند این فاجعه است و "مردانگی" زیر سوال می رود. این پیام دهنده ها همان سربازان پیاده ی مردسالاری هستند.
زنان باید خودشان را کوچک کنند تا این سیستم مردسالار احساس خطر نکند، تا به مردان القا کنند که بهترند، قوی ترند، باهوش ترند. براستی که زنان هم حق دارند آرزوهای بزرگ داشته باشند و به هوش و ذکاوت و مدیریت و قدرت خود افتخار کنند، سرشان را بالا بگیرند و اگر نظری دارند بلند آن را بیان کنند بدون اینکه به آن ها برچسب بزنیم: دنبال توجهن، از خود راضی، دریده و ...
همین طور مردان هم حق دارند که به خصوصیات زنان افتخار کنند و از آن ها احساس خطر نکنند و برای اثبات مرد بودنشان به سرکوب زنان نیاز نداشته باشند بدون آن که به آن ها برچسب زده شود: زن ذلیل، نامرد، پاچه خوار و ... .
ممکن است بگوییم زنان خودشان در برابر خشونت ها و تبعیض ها همیشه تسلیم می شوند. اما غافلیم از اینکه جامعه طوری جایگاه ها را تعیین کرده که کمتر زنی می تواند مقاومت کند و خودش را از گرداب مردسالاری نجات دهد. دوستی تعریف می کرد "من تحصیلات عالیه دارم ولی شوهرم نداره، درآمدم اما یک دهم او هم نیست. موقع گرفتن کارِ بیشتر و در نتیجه درآمدِ بیشتر، شوهرم با بهانه های مختلف سنگ اندازی می کنه". چنین مردانی فکر می کنند با وابسته نگهداشتن زن، پایه های زندگی مشترکشان محکم می شود.
تبعیض جنسیتی در استخدامِ زنان به معنای اولویت دادن مردان در استخدام است. این به این معنی است که وقتی یک خانم و یک آقا از لحاظ تخصص و سابقه ی شغلی با هم یکسان هستند، کارفرما ترجیح میدهد آقا را استخدام کند. برخی از کارفرمایان پا را فراتر گذاشته و وقتی یک آقا از لحاظ تحصیل، تخصص و سابقه ی شغلی از خانمی که متقاضی همان شغل است پایین تر بوده و حقوق بالاتری نیز مطالبه می کند، آقا را استخدام می کند. مثلا در موضوع جذب قُضات خانم این تبعیض بسیار مشهود است. برعکس این هم اتفاق می افتد، یعنی اولویت دادن به زنان در برخی شغل ها که هدف از این اولویتها و توجه ها بر کسی پوشیده نیست، به نوعی یک تبعیض جنسیتی ست، مثلا برای پرداخت حقوق کمتر به ازای کار برابر با مردان، جذب بیشتر برای فروش بیشتر یا ... .
اما در این میان سفسطه های رایجِ مردسالاریِ فراوانی وجود دارد که خودآگاه و ناخودآگاه در جهت هر چه "کمتر" بودن زنان اصرار دارد. مثلا بارها شنیده ایم که گفته میشود "حقوق زنان اولویت ندارد و مسائل مهمتری در جامعه هست که باید ابتدا به آنها پرداخت" یا مثلا گفته می شود "مشکل اصلی خود زنان هستند که از یکدیگر حمایت نمی کنند و نمی توانند متحد باشند" و یا به محضِ گفتنِ مشکلات زنان و حقوق برابر با مردان، سریعا این مشکل را با مشکل پاسخ می دهند، مثلا مسئله ی سربازی رفتن پسرها را مطرح می کنند، در هر صورت حقِ انتخاب برای همه باید وجود داشته باشد و به جای تلاش برای رفع آنچه که اجحاف در حق مردان می دانند می خواهند اجحاف در حق زنان را کم اهمیت و توجیه کنند و می گویند پس دخترها هم باید سربازی بروند. از دیگر سفسطه های رایج اینکه دائما دم از حقوق مردان و مظلوم نشان دادن مردان در جامعه می زنند تا صورت اصلی مسئله که تفکر غالب مردسالار در جامعه است را پاک کنند. تا زمانی که به نفعشان باشد و روی کاغذ، کاملا مدرن و طرفدار حقوق زنان می شوند اما در عمل وقتی پای نزدیکانشان به میان می آید رفتار دیگری از آن ها می بینید یا راحتتر بگویم "برای خواهر و مادر خود غیرتی هستند ولی برای خواهر و مادر دیگران، روشنفکر!!! عده ی دیگری هم صرفا در برابر تبعیض ها سکوت می کنند، که در حقیقت سکوت معادلِ پذیرش مردسالاری و تلاش برای استمرار آن است.
ما در جامعه ای زندگی می کنیم که به علت فشارها و محدودیت هایی که روی زنان از کودکی اعمال می شود، تا "کمتر" باشند باعث عدم اعتماد به نفس آنها می شود و حتی خیلی از آن ها با وجود سن مناسب برای تصمیم گیری در انجام برخی از کارهای خود مثل خرید لباس نیاز به تایید اطرافیان خود دارند، این یعنی برای انتخابِ حداقل ها فاقد قدرت تصمیم گیری هستند، بنظر احمقانه ست ولی این مسائل بر می گردد به سیستم مردسالارانه که یک زن خودش را موظف می داند به دنبال تایید باشد، تایید از پدر، برادر، شوهر و ... . اما باید بدانیم که همه ی ما فارغ از جنسیت قادر هستیم خیلی از کارها را بدون اجازه و تایید دیگران انجام بدهیم حتی اگر درست نباشند فقط کافیست مسئولیت انتخاب ها و تصمیم گیری هایمان را هم بپذیریم.
https://www.aparat.com/v/AsgT2