معرفی کتاب «انسان در جست و جوی معنا»

معرفی کتاب «انسان در جست و جوی معنا»

زمان مطالعه: 15 دقیقه

تاریخ انتشار: 1398 فروردین


معرفی کتاب «انسان در جست و جوی معنا»

کتاب انسان در جست و جوی معنا نوشته «ویکتور فرانکل» اتریشی، روان پزشکِ عصب شناس و پدیدآورنده لوگوتراپی در روانشناسی است. این کتاب اولین بار در سال ۱۹۴۶ منتشر شد و پس از آن به سرعت به زبان های مختلف دنیا ترجمه شد. تا زمان مرگ فرانکل بیشتر از 9 میلیون نسخه از کتاب او فقط در آمریکا فروخته شد.

 

معرفی کتاب ، کتاب ، انسان ، جست و جوی معنا ، ویکتور فرانکل ، لوگوتراپی ، کار اجباری ، هدف زندگی

 

فرانکل در کتاب مشهور خود از وضعیت شخصی خود و دیگر قربانیان اردوگاه های کار اجباری آلمان در جریان جنگ جهانی دوم حرف می زند. او در ادامه کتاب درست مانند یک روانشناس اگزیستانسیالیت به اهمیت جست و جوی معنا برای زندگی، در سخت ترین و مهیب ترین شرایط زندگی می پردازد و در عین حال تلاش می کند دیدگاه جدیدش در علم روانشناسی به نام «لوگوتراپی» را توضیح دهد.

در حقیقت فرانکل کشف لوگوتراپی را مدیون تجربه های عجیبش در سال های جنگ می داند. اسارت در اردوگاه کار اجباری نازی ها، از دست دادن پدر، مادر، برادر و همسرش در همان اردوگاه ها و رنج کار در برابر اندک غذایی برای زنده ماندن، فرانکل را از پا در نیاورده است. فرانکل بعد از آزادی گاهی از بیماران خود که از اضطراب و دردهای کوچک و بزرگ رنج می بردند، می‌پرسید: «چرا خودکشی نمی‌کنی؟!». او اغلب می توانست از پاسخ بیماران خط اصلی روان درمانی اش را پیدا کند. چون معتقد بود در زندگی هرکسی، چیزی وجود دارد. در زندگی یک نفر عشقی هست که او را به فرزندانش پایبند می کند، در زندگی دیگری استعدادی هست که کار کردن را با ارزش می کند، در زندگی سومی شاید تنها خاطراتی باشد که ارزش حفظ کردن دارند و... یافتن این رشته های ظریف از میان یک زندگی فروپاشیده به شکل معنا و مسئولیت، هدف و موضوع مبارزه طلبی «لوگوتراپی» است.

بیان تجربه های فرانکل در اردوگاه کار اجباری در خلال کتاب، در راستای کمک به فهم لوگوتراپی است: «لوگوتراپی در مقایسه با روانکاوی روشی است که کمتر به گذشته توجه دارد و به درون نگری هم ارج چندانی نمی‌نهد، در ازای آن توجه بیشتری به آینده، وظیفه، مسئولیت، معنی و هدف دارد که بیمار باید زندگی آتی خود را صرف آن کند. (انسان در جست و جوی معنی – صفحه ۱۴۲) / لوگوتراپی سعی دارد بیمار را کاملا از وظیفه مسئولیت پذیری خود آگاه سازد. از این رو این وظیفه را بر عهده بیمار می گذارد که خود «انتخاب» کند. انتخاب اینکه در برابر چه کسی و چه چیزی تا چه حد مسئول است. (انسان در جست و جوی معنی – صفحه ۱۶۹) / لوگوتراپی با در نظر گرفتن گذراییِ هستی و وجود انسانی به جای بدبینی و انزوا، انسان را به تلاش و فعالیت فرا می‌خواند. (انسان در جست و جوی معنی – صفحه ۱۹۲)» وقتی در مصاحبه ای از فرانکل پرسیدند دلیل نوشتار این کتاب کدام جملات بود، پاسخ داد: «اگر رنج را شجاعانه بپذیریم تا واپسین دم، زندگی معنی خواهد داشت. پس می توان گفت معنای زندگی امری مشروط نیست، زیرا معنای زندگی می تواند حتی معنی بالقوه درد و رنج را نیز در برگیرد.».

به طور کلی کتاب انسان در جست و جوی معنی به دو بخش تقسیم شده است. بخش اول کتاب تجربه هایی از اردوگاه کار اجباری را برای شما به نمایش می گذارد. فرانکل در سال ۱۹۴۲ ( ۳۷ سالگی) به دست نازی ها اسیر می شود و قطار او را به سمت شمال شرق و اردوگاه مرگِ «آشویتس» می برد. گرچه این کشتارگاه سازمان یافته، که ابزار مرگ شش میلیون انسان از جمله خانواده فرانکل بود، اما تجربیات وحشتناک و آزمایشگاه واقعی برای او شد. او در ابتدای بخش اول کتاب از ورودش به دنیای وحشت حرف می زند. از اسارت، سختی ها، وحشت رفتن تا کوره هایی موسوم به آدم سوزی یا اتاق گاز. او می نویسد: «این کتاب در نظر ندارد از اتفاقات گذشته به شما گزارشی ارائه کند، بلکه تجارب شخصی را منعکس می کند که میلیون ها انسان آن را لمس کرده و از آن رنج برده اند و باز هم انتخابشان زنده ماندن بوده است. من جانِ سالم به در بردم و زندگی که 6 میلیون نفر دیگر نتوانستند برای شما تعریف کنند را بازگو می کنم. این که در آغوش مرگ، هنوز هم با امیدی عجیب سعی می کنی از لیست مرگ خط بخوری.» بخش دوم کتاب اما اصول اساسی در لوگوتراپی را توضیح می دهد و جنبه ای کاملا علمی دارد؛ گرچه فرانکل در این بخش دستاوردهای خود از آن سال های سخت را نیز شرح می دهد. معناجویی، ناکامی وجودی، پویایی اندیشه‌ای، معنای زندگی، معنای رنج، لوگودراما، لوگوتراپی به عنوان یک روش و انتقاد از جبرگرائی مطلق دیگر عناوینی است که او در کتاب درباره شان حرف زده است.

 

در بخش هایی از این کتاب آمده است:

  • به بیشتر زندانیان لباس های کهنه ای داده بودند که مترسک از آن خوشایند‌تر بود. در فاصله کلبه ها در اردوگاه جز کثافت چیزی به چشم نمی خورد و هرچه بیشتر تمیز می کردیم، بیشتر به بر سر راهمان ریخته می شد. افسران و زندانیان مسئول خوش داشتند تازه واردان را به کار گروهی تمیز کردن آبریزگاه ها و بیرون ریختن کثافت ها مجبور کنند. هنگام حمل این کثافات به روی تپه ها، آنها را به سر و روی زندانیان می ریختند.
  • انسان از یکسو همان موجودی است که اتاق گاز و کوره‌های آدم‌سوزی آشویتس را ساخته و از دیگر سو همان موجودی که با جرات و شهامت به کوره‌های آدم‌سوزی پا نهاده است.
  • آنچه مایه شگفتی است روحیه‌ شوخی و مزاحی بود که در اردوگاه حاکم بود. البته از نوع ملایم و تنها چند ثانیه یا دقیقه ای ذهن ما را به خود مشغول می کرد. شوخی یکی دیگر از سلاح های روح بود که در مبارزه به خاطر حفظ جان به کار می رفت.
  • شوخی بیش از هر چیز دیگری می تواند انسان را از شرایط سخت موجود جدا سازد و به او توانی ببخشد تا در برابر هرگونه سختی و زشتی برخیزد؛ ولو این که چند ثانیه بوده باشد. انسان وقتی تلاش می کند هنر زیستن را فراگیرد، این تلاش که برای ایجاد روحیه شوخ طبعی و خوشمزگی و به خاطر تحمل شرایط زیستی پیرامون خود به کار می‌رود شگرد شگفت انگیزی می شود.
  • من به جرات می‌گویم که در دنیا چیزی وجود ندارد که به انسان بیشتر از یافتن «معنی» وجودی خود در زندگی یاری کند. در این گفته نیچه حکمتی عظیم نفهته است که «کسی که چرایی زندگی را یافته است، با هر چگونگی خواهد ساخت.»
  • معنای زندگی از فرد به فرد، روز به روز، ساعت به ساعت در تغییر است. از این رو آنچه مهم است معنای زندگی به طور عام نیست، بلکه هر فرد می‌بایست معنی و هدف زندگی خود را در لحظات مختلف دریابد.