مهارت تصمیم گیری را در خود افزایش دهید

مهارت تصمیم گیری را در خود افزایش دهید

زمان مطالعه: 15 دقیقه

تاریخ انتشار: 1398 فروردین


مهارت تصمیم گیری را در خود افزایش دهید

همه افراد سابقه تصمیمات درست یا غلط دارند: «هرگز از ازدواجم پشیمون نشدم...»، «اگر یه بار دیگه به دنیا میومدم، رشته تحصیلی بهتری انتخاب می کردم...» و... این جملات چه قدر برای شما آشنا هستند؟! اگر خودتان هم چنین چیزهایی نگفته باشید، لااقل یکی از اطرافیانتان درباره آن با شما حرف زده است. همین مساله نشان دهنده این است که ما در تمام زندگی با تصمیماتمان درگیر هستیم؛ به بسیاری از آنها افتخار می کنیم و از تجربه عمل به تصمیماتی هم پشیمانیم. در چنین آشفته بازاری به نظر می رسد بهترین راه ممکن کسب مهارت تصمیم گیری باشد. اگر دوست دارید این مهارت را کسب کنید، قبل از هر چیز باید از بازی های مغزتان آگاه باشید!

 

 عملکرد مغز ، کلیشه ، تصمیم ، تصمیم گیرنده ، تصمیم گیری ، الگو ، نئوکورتکس ، تصمیم درست

 

مغز چه طور از تصمیم درست جلوگیری می کند؟!

به شما قول می دهم با خوانش این بخش از مطلب برای بسیاری از تصمیم های اشتباهی که گرفته اید به خودتان حق بدهید! دیدگاه تکاملی انسان سه بخش را برای مغز در نظر می گیرد. ساقه مغز، سیستم لیمبیک و بخش نئوکورتکس. ساقه مغز مسئول کنترل اعمال حیاتی انسان است و احساس و هیجان به سیستم لیمبیک مربوط می شود. سیستم لیمبیک به صورت ناخودآگاه (و گاهی نیمه خودآگاه) عمل می کند؛ این یعنی غرایز انسانی، لذت ها، پاداش ها و دیگر احساسات و هیجانات در لیمبیک شکل می گیرند. اما نئوکورتکس بخشی از مغز است که تفکر انسان را رقم می زند. باور تکاملی معتقد است که نئوکورتکس در مسیر تکامل به مرور در جانوران تکمیل شده است و در نهایت در مغز انسان به بهترین شکل تجلی پیدا کرده است. از همین قسمت می توان نتیجه گرفت که نئوکورتکس تفاوت میان مغز انسان و جانوران را رقم می زند. از سمت دیگر اگر به فرآیند تصمیم گیری نگاهی دقیق داشته باشیم، متوجه سه مرحله اساسی در آن می شویم: جمع آوری گزینه، بررسی گزینه ها و انتخاب نهایی. تا اینجا و با توجه به داده ها به نظر می رسد که هیچ مشکلی وجود ندارد. پس چرا تصمیمات به ظاهر منطقی ما دچار شکست می شوند؟!

واقعیت مهمی که باید بدانیم این است که مغز برای یک تصمیم گیری درست به تجزیه و تحلیل دقیق نیاز دارد. اما گاهی این اتفاق نمی افتد و ما توسط ناحیه لیمبیک مغزمان بازی می خوریم! چرا که لیمبیک در طول زندگی از پدیده های مختلف الگو و کلیشه ساخته است و در زمان رویارویی با پدیده ها با سرعتی باور نکردنی به جای اینکه آنها را به جزئیات سازنده تجزیه کند، شروع به استفاده از الگوهای تعریف شده و مقایسه می کند. شاید هنوز ذهنتان درگیر باشد که چرا این اتفاق برای ما می افتد. پاسخ بسیار ساده است. انسان برای حفظ بقا و زندگی در محیط زیستی مملو از خطر مجبور به الگوسازی شده است. الگوسازی های انسان قدیم به او کمک می کرده است که در مواقع خطر بتواند بدون ذره ای اتلاف وقت تصمیم گرفته و از خودش مراقبت کند. با این حال تمام مساله این است که هرچند چنین فرآیندی برای انسان بدوی راه بقا بوده است، برای انسان معاصر سدی در برابر تجزیه و تحلیل درست محسوب می شود. پس راه حل چیست؟! در چنین موقعیتی نئوکورتکس تنها بخش مغز است که می تواند انسان را نجات دهد. نئوکورتکس در واقع قابلیت این را دارد که بر الگو و کلیشه های مغز غلبه کرده و تجزیه و تحلیل را جایگزین آن کند. با این حال این بخش مغز ظرفیت محدودی دارد و اگر خسته شود، از مدار خارج شده و دوباره الگوها را به کار می اندازد. راه حل اساسی تنها این است که انسان با کسب مهارت و بهبود عملکرد مغز نئوکورتکس را بر لیمبیک فرمانروا کند.

چه طور تصمیم گیرنده شویم؟!

حالا که با سیستم شگفت انگیز مغز در تصمیم گیری آشنا شدید، بهتر است بدانید برای تربیت نئوکورتکس اولین ابزار شما بهبود عملکرد مغز است. شاید باورتان نشود ولی ما در حالت معمولی فقط از ده درصد ظرفیت مغزمان استفاده می کنیم! بهبود عملکرد مغز می تواند به شما کمک کند این ظرفیت را گسترش دهید. از همین امروز شروع کنید: از کارهای جدید استقبال کنید و به مغزتان اجازه دهید با کسب تجربه های تازه، از الگوهای کهنه اش فاصله بگیرد. ورزش و فعالیت مستمر فیزیکی تولید سلول های مغزی را افزایش می دهد. تا آنجا که می توانید این ورزش را با غذای سالم همراه کنید. بیشتر و بیشتر کتاب بخوانید، روی خلاقیت هایتان تمرکز کنید، بازی های فکری انجام دهید و از همه مهم تر برای تمرینات «بهبود عملکرد مغز» وقت بگذارید. این تمرینات را به سادگی با یک سرچ ساده اینترنتی هم می توانید پیدا کنید.

هنگام تصمیم گیری در ابتدای راه برای خودتان هدف گذاری کنید. یکی از اولین فاکتورهایی که برای تبدیل به یک تصمیم گیرنده واقعی به آن نیاز دارید، این است که نسبت به خود و نیازهایتان آگاه باشید. مثلا وقتی شما در وضعیتی قرار می گیرید که دو راه حل وجود دارد و شما نمی توانید از میان آنها دست به انتخاب بزنید، احتمال زیادی وجود دارد که مشکل از عدم شناخت شما درباره خودتان یا نیازهایتان باشد. بنابراین برای جلوگیری از گیر کردن بر سر دو راهی های زندگی باید شناختتان از اجزا و نیازها کامل باشد. یادتان باشد که معمولا تصمیم گیری در انزوا هم پاسخ مثبتی برایتان ندارد. با خیال راحت از دیگران مشورت بخواهید و مناسب ترین گزینه را در راستای اهدافتان(هم کوتاه مدت و هم بلند مدت) انتخاب کنید. درباره تصمیم گیری فرصت نسوزانید؛ اما این بدان معنی نیست که باید همیشه به سرعت تصمیم گیری کنید. زمان را در نظر بگیرید و بارها و بارها مساله را برای خودتان تعریف کنید. تعریف درست صورت مساله کمک می کند که شما تا حد زیادی بر موضوع تسلط پیدا کنید. پس از تسلط کافی شاخص هاي اولیه و ثانویه تصميم گيری را برای خودتان مشخص کنید. به یاد داشته باشید که وقتی پدیده ای قابل اندازه گیری نباشد، قابل مدیریت هم نیست؛ و اگر تصمیم گیری درست را مدیریت تصمیم بدانیم، شما باید بتوانید کارایی و اثربخشی تصمیمتان را اندازه گیری کنید. فرد تصميم گيرنده بايد شاخص هايي را که براي حل مساله ضروری مي داند، تعيين کند تا بداند چه چيزهايي به تصمیم مربوط و در آن تاثیر گذار است. پس از این مرحله است که می توانید به شاخص هایتان وزن بدهيد؛ این یعنی اهمیت شاخص ها هیچ وقت یکسان نیست و می توان آنها را اولویت بندی کرد. اگر از این مرحله هم به خوبی گذر کنید، تازه در مرحله ارائه راه حل قرار می گیرید. هرکدام از راه حل ها به یک یا دو شاخص شما مرتبط می شود. بنابراین در مرحله نهایی انتخاب راه حلی که از نظر ارزش بالاترین بازده را دارد کار ساده ای است.