دست های کلون، صورت شما را زیبا نقاشی می کند
زمانه آن قدر در حال تغییر است که اگر اهل تغییر نباشیم، لحظاتمان را باخته ایم. ما به تغییرها تن می دهیم تا رویاهای تازه، پایشان را به ذهنمان باز کنند و قصه این تغییرها -چه کوچک باشند، چه بزرگ- همیشه گفتنی و خواندنی ست. البته داستان ها در دنیا آن قدر زیادند که شاید اگر اندازه ما قصه خوان باشید، فکر کنید: «دیگر زمانه قصه ناب و تازه به سر آمده...». اما قصه های کلون به اندازه عجیب و غریبی تازه هستند. می پرسید چرا؟! بگذارید سوال شما را خارج از عرف همیشگی با یک سوال جواب بدهم: «تا حالا کسی برای شما قصه صورت ها را تعریف کرده؟! یا داستان دست ها یا سرگذشت موها؟!». تازگی قصه های کلون به خاطر تازگی روش کلون در دنیای زنان ایرانی است!
قصه امروز آرایشگاه زنانه اینترنتی کلون درباره صورت هاست. پس گردنتان را صاف کنید، صورتتان را بالا بیاورید. صاف و مستقیم. از مانیتور فاصله بگیرید که نور زیاد، پوست حساس اطراف چشمتان را خسته نکند؛ آن وقت با تصور صدای زیبایی که دوستش دارید، قصه صورت ها را بخوانید:
وقتی دانشگاه قبول شدم، جایزه مامانم یه هدیه خیلی رویایی بود که چند سالی بود منتظرش بودم...
می پرسید چی؟! اصلاح صورت و ابرو.. در واقع ورود من به دنیای آدم بزرگ ها این شکلی اتفاق افتاد...
یه کمی که گذشت هوس مژه های بلند و پرپشت دلم رو برده بود... دست به کار شدم... اکستنشن مژه یکی از مهم ترین تجربه های زندگی من بود...
راستش همیشه دلم یه صورت بی نقص و زیبا می خواست... خب حالا وقت چی بود؟!
آروم آروم رو آوردم به آرایش... آرایش و آرایش که دنیای رنگ و لذت بود برام...
تازه داشتم خوشحالی و زیبایی رو با هم پیوند می زدم که یهو تو آینه خودم رو دیدم! چی می گی؟! یه همچین جوشی؟! این وقت سال؟! بی سابقه ست....
اون وقت بود که به فکر پاکسازی پوست و ماساژ جوانسازی صورت افتادم... بالاخره این صورتی که هر روز داشت آرایش می شد، تمیزکاری هم لازم داشت...
بعد هر چی سنم بیشتر شد، وقتم هم پُرتر شد... دانشگاه، سرکار، زندگی شخصی و...
اون موقع بود که تصمیم گرفتم یه کار هیجان انگیز انجام بدم... یه چیزی لازم داشتم که با راه و رسم زندگی پر از مشغله من جور باشه... سرچ گوگل همیشه به داد من رسیده و من همیشه هم عاشق هیجان های تازه بودم... آرایشگاه اینترنتی کلون یه وبسایت بود که اپلیکیشن هم داشت... حالا دیگه برنامه های زندگیم درست و حسابی پیش می ره...
حالا من یه زن موفق و سرحالم که برای همه کارهاش و تفریحاش وقت داره؛ آرایش دست، صورت، ناخن و از همه باحال تر ماساااااااژ... ماساژ ریلکسی آخر هفته ها...
یه روزی من به کلونِ در یه آرایشگاه چند بار کوبیدم. صداش رو گوش کنید: «تق تق .. تق تق..». بعد در که باز شد، دنیای پشت اون کلون رو دیدم؛ دنیایی که حالا با زندگی من یکی شده... من یه کلونی هستم، چون برای زیبایی خودم احترام قائلم...
کلون همیشه و هرجا کنار شماست... شما یعنی همه زن هایی که مثل من تغییر و تجربه رو می پسندن... شما هم می تونید خیلی راحت صدای این در رو دربیارید...