نویسندگی به سبک اوریانا فالاچی
نویسندگی به سبک اوریانا فالاچی

نویسندگی به سبک اوریانا فالاچی

اوریانا فالاچی را همه دنیا به مصاحبه های جنجالی اش می شناسند ولی برای زنان او نویسنده کتاب « نامه به کودکی که هرگز متولد نشد» است.

هایلایت مو یعنی چه؟!

هایلایت مو یعنی چه؟!

مش یا هایلایت مو را بیشتر بشناسید. با مراقبت های مخصوص به آن آشنا شوید و تصمیم به تغییر بگیرید.

نویسندگی به سبک اوریانا فالاچی

اوریانا فالاچی زاده ۱۹۲۹ روزنامه‌نگار و نویسنده برجسته ایتالیایی بود. او در فلورانس متولد شد و در سن ۷۷ سالگی در همان شهر درگذشت. مجموعه مصاحبه های او با رهبران سرشناس دنیا سبب شهرت و محبوبیت او در دنیا شده است.

 

 اوریانا فالاچی ، روزنامه نگار ، نویسنده ، نامه ، زندگی ، اجتماع ، شهرت

 

اوریانا قبل از این که به سن بیست سالگی برسد، همکاری با روزنامه‌ها را آغاز کرده بود. او جانِ واژه ها را درک می کرد و به قول خودش: «رمز موفقیت من در آن سن کم فقط همین بود... درک واژه ها و استفاده صحیح و به موقع از آنها.». قدرت بیان ویژه، درک خاص اجتماعی و سیاسی، جسارت و تعهد اوریانا را از یک ستون نویس جوان در روزنامه ها به خبرنگاری بین‌المللی برای نشریات معتبر دنیا تبدیل کرد.

در دهه شصت، اوریانا مدت یک سال را در ویتنام و مکزیک گذراند. کتاب «زندگی، جنگ و دیگر هیچ» حاصل همین دوره مطالعه میدانی اوست: «من این کتاب را در جواب خواهر کوچکم نوشته ام. او از من پرسید: «زندگی یعنی چی؟!»... و من خواستم زندگی را برای او و همسالانش معنی کنم.» این کتاب جوایز بسیار زیادی را برای او به دنبال داشت و در نهایت به بسیاری از زبان های دنیا از جمله فارسی هم ترجمه شد. پس از آن مجموعه مصاحبه های اوریانا فالاچی با شخصیت های بزرگ دنیا در سال ۱۹۷۴ به چاپ رسید. تنوع اشخاص مورد مصاحبه، شیوه نوین مصاحبه و رویکرد اوریانا بود که سبب شد این کتاب شهرت فوق ‌العاده ای برای او به همراه داشته باشد.  

از کتاب های دیگر او می توان به «خشم و غرور»، «اگر خورشید بمیرد»، «اگر خدا بخواهد…»، «پنه لوپه به جنگ می‌رود» و «نامه به کودکی که هرگز زاده نشد» یاد کرد. با تمام پیروزی هایی که اوریانا توانسته بود به دست بیاورد، کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد توانست در قلب زنان دنیا نفوذ بیشتری داشته باشد. این کتاب به وضوح بیان درد و عشق مادر شدن است. شادی، ترس، امید، مهربانی، خشم و اضطراب در تمام سطرهای کتاب کنار هم آمده اند و شاید هیچ روایت دیگری نتواند این چنین واضح از احساس یک زن -که مادر هم هست- صحبت کند. در سطرهایی از این کتاب آمده است:

«... امشب پی بردم که وجود داری: بسان قطره ای از زندگی که از هیچ جاری باشد. با چشم باز، در ظلمت محض دراز کشیده بودم که ناگهان در دل تاریکی، جرقه ای از آگاهی و اطمینان درخشید: آری، تو آنجا بودی. وجود داشتی.... من از دیگران نمی‌ترسم. با دیگران کاری ندارم.... نکند دوست نداشته باشی به دنیا بیایی! نکند نخواهی زاده شوی! نکند روزی به سرم فریاد بکشی که: چه کسی از تو خواسته بود مرا به دنیا بیاوری؟! .... امشب، با پدرت حرف زدم. به او گفتم که تو این‌جایى. این را با تلفن به او گفتم چون که او از این‌جا بسیار دور است، از آن‌چه که او گفت دستگیرم شد که خبر خوشى به او نداده‌ام. ابتدا سکوت عمیقى پیش آمد، درست مثل این‌که تماس قطع شده باشد....»

«... آیا فکر می‌کنی قبل از انفجار یا به وجود آمدن سلول، کسی حق انتخاب داشت؟! آیا فکر می کنی از اولین سلول پرسیده شد که دوست داری به وجود بیایی یا نه؟! .... کوچک من این تصمیم از روی خودخواهی نیست؛ قسم می‌خورم که به‌دنیا آوردن تو برای دلخوشی خودم نیست. تصور این که من با شکمی برآمده در خیابان ها قدم بزنم یا به تو شیر بدهم، تر و خشکت کنم و حرف‌زدن یادت بدهم، آزارم می‌دهد. من زن خانه‌دار نیستم، هزارجور مشغله و گرفتاری دارم.... اما هرطور شده، بخواهی نخواهی، تو را به‌دنیا می‌آورم...»

ترجمه به زبان فارسی:

این کتاب در زبان فارسی توسط مترجمان و ناشران مختلفی به چاپ رسیده است که شما می توانید به دلخواه هر کدام از آنها را برای خود تهیه کنید:

پسندیدم 1

کاربر مهمان پسندیدم 0 | پاسخ

منو خانه وارد شوید ثبت نام